بری که برنگردی

۱۵۷

 

* محسن جلال‌پور: مرحوم پدرم از سال‌های سخت دهه 20 زیاد می‌گفتند؛ سال‌های قحطی و بیماری و سال‌های فقر و تنگدستی مردم. از روزهایی که مردم حتی نان در سفره نداشتند و هر روز عزیزانشان را به خاطر گرسنگی و بیماری از دست می‌دادند.
همچنین از رکود و تنگنای مالی دهه 30 که رونق از زمین و زمان رخت بربسته بود، زیاد سخن می‌گفتند. روایت‌های دهه 40 متفاوت از قبل بود، این دهه از نظر بازاریان دهه‌ای سخت اما امیدوار کننده بود.

مردم شاهد «ساختن» کشور بودند و هر روز زمینی آباد می‌شد و کارگاهی یا کارخانه‌ای آغاز به کار می‌کرد. دهه 50 نیز اگرچه با ریسک‌های سیاسی همراه بود و سرشار از خطای سیاستگذاری اقتصادی بود و نشانه‌های فروپاشی را با خود داشت اما رفاه مردم به واسطه افزایش درآمدهای نفت به میزان قابل توجهی افزایش یافت.
به دهه 60 رسیدیم که دوران سختی بود اما مردم همبستگی و امید زیادی داشتند. دهه 70 شبیه دهه 40، دهه سازندگی بود و دهه 80 شبیه دهه 50، دهه ریخت و پاش دلارهای نفتی شد. دهه 90 برای جامعه ایران دو نیمه متفاوت داشت؛ بزرگترین امید و اعتماد جامعه در همین دهه ایجاد شد ولی بزرگترین بی‌اعتمادی و ناامیدی هم در همین دهه اتفاق افتاد.

جامعه ایران همه این سال‌های پر فراز و نشیب را پشت سر گذاشت تا به سال 1401 رسید؛ سالی پر از درد و زخم و اندوه. هر روز این سال به سختی گذشت و زمانه، آن روی بدش را به جامعه ایران نشان داد. چقدر بد است سالی که همه روزهایش بد باشد؛ اغلب روزهایش نفرت‌انگیز باشد و شمار روزهای آلوده‌اش از روزهای پاکیزه‌اش به مراتب بیشتر باشد.
به نظرم در سال 1401 مردم ایران خیلی بیشتر از نسل‌های پیشین خود رنج و عذاب دیدند. قبلی‌ها بیشتر روایت‌های رنج و عذاب را می‌شنیدند اما جامعه ایران در سالی که رو به پایان است رنج‌ها را به چشم دید و روایت‌ها را هم شنید.
اکنون که در روزهای پایانی این سال نحس قرار داریم، به قول کرمانی‌ها باید گفت: «بری که برنگردی».

* رئیس سابق اتاق بازرگانی ایران و کرمان

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.